هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد و رنج عشق و بیتوجهی معشوق مینالد. او از نادیده گرفته شدن زخمهایش، گذر بیتفاوت معشوق از کنارش، و نابودی امیدها و آرزوهایش سخن میگوید. تصاویری از طبیعت مانند گلهای آتشین، سنبلهای پرعقده، و خار و خاک برای بیان حال درونی شاعر استفاده شدهاند. در پایان، شاعر به نام سلیمان اشاره میکند که گویی ازلی بوده و حالا باید شادی را از دست اهریمن ببیند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۵۹
آگه از زخمم نگشتی ای شکار افکن دریغ
غافل از ضیدم گذشتی از تو آه، از من دریغ
بی خبر بگذشتی ای برق جهانسوز از برم
بود در راهت بامیدی مرا خرمن، دریغ
در میان دیده بودی نی کنار جویبار
باغبانی بود سروت را اگر چون من، دریغ
آتشین گلها نگر پر عقده سنبلها ببین
جای جان و دل به خارو و خاکشان مسکن، دریغ
گلستان را در فراز و باغبان آگه ز راز
دست گلچینان دراز، از سوری و سوسن، دریغ
دست گلچین خستمی پای خزان بشکستمی
بر صبا ره بستمی دورم از آن گلشن، دریغ
خاتمی کاو از ازل نام سلیمان نقش داشت
بایدش دیدن نشاط از دست اهریمن، دریغ
غافل از ضیدم گذشتی از تو آه، از من دریغ
بی خبر بگذشتی ای برق جهانسوز از برم
بود در راهت بامیدی مرا خرمن، دریغ
در میان دیده بودی نی کنار جویبار
باغبانی بود سروت را اگر چون من، دریغ
آتشین گلها نگر پر عقده سنبلها ببین
جای جان و دل به خارو و خاکشان مسکن، دریغ
گلستان را در فراز و باغبان آگه ز راز
دست گلچینان دراز، از سوری و سوسن، دریغ
دست گلچین خستمی پای خزان بشکستمی
بر صبا ره بستمی دورم از آن گلشن، دریغ
خاتمی کاو از ازل نام سلیمان نقش داشت
بایدش دیدن نشاط از دست اهریمن، دریغ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.