هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که مدت‌هاست معشوق از او بی‌خبر است. او از انتظار طولانی و ناامیدی خود می‌گوید و اشاره می‌کند که اگر معشوق به او توجه نکند، او نیز دل آشفته و سری شوریده دارد. شاعر همچنین به تنهایی و بی‌خبری معشوق از خودش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا و مفاهیم عمیق عاشقانه و عاطفی موجود در شعر برای درک و ارتباط نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۲۶۹

روزها رفت و نکردی بسوی ما نظری
خبرت باد که عمریست زما بی خبری

بر سر راه تو تا چند نشینم که مرا
بتحسر بگذاری بتکبر گذری

گر تو بر من بسر زلف پریشان نازی
من هم آشفته دلی دارم و شوریده سری

شمع آرند بمجلس که ببینند بجمع
تو بهر جمع در آیی ننماید دگری

نه همین بی خبر از خویش نشستست نشاط
خبرش نیست که از خویش ندارد خبری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.