هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش و توصیف مقام و منزلت یک شخصیت بزرگ (احتمالاً یک پادشاه یا فردی با جایگاه بالا) میپردازد. او از قدرت، جلال و تأثیر این شخصیت بر جهان و زمانه سخن میگوید و برتری او را بر دشمنان و رقبا تأکید میکند. همچنین، شاعر از مفاهیمی مانند بهار، نو شدن و جاودانگی استفاده کرده تا عظمت این شخصیت را نشان دهد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم پیچیده و استعاری است که درک آن به دانش ادبی و بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و ترکیبات قدیمی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۸
ای گدایی درت مایه ی صاحب جاهی
فخرها کرده به دوران تو شاهنشاهی
مانده سر گشته بره چرخ هم از گام نخست
خواست با پایه ی قدر تو کند همراهی
خاک پای تو بود چشمه ی حیوان و رسید
سد سکندر به درت بی خطر گمراهی
تا نبیند به مراد تو به جز عکس مراد
عمر بد خواه تو ایمن بود از کوتاهی
تازه شد باز جهان کهن از باد بهار
ای بهار خطرت بی خطر دی گاهی
یار دیرین طلب از تازه رخان تا کندت
مه نو ساغری و چرخ کهن خر گاهی
ناز بر دهر کن و حکم بر افلاک نشاط
تا بدانند کمین بنده ی این درگاهی
فخرها کرده به دوران تو شاهنشاهی
مانده سر گشته بره چرخ هم از گام نخست
خواست با پایه ی قدر تو کند همراهی
خاک پای تو بود چشمه ی حیوان و رسید
سد سکندر به درت بی خطر گمراهی
تا نبیند به مراد تو به جز عکس مراد
عمر بد خواه تو ایمن بود از کوتاهی
تازه شد باز جهان کهن از باد بهار
ای بهار خطرت بی خطر دی گاهی
یار دیرین طلب از تازه رخان تا کندت
مه نو ساغری و چرخ کهن خر گاهی
ناز بر دهر کن و حکم بر افلاک نشاط
تا بدانند کمین بنده ی این درگاهی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.