هوش مصنوعی: شیخ بوبکر نشابوری در حال سوار شدن بر خر از خانقاه خارج می‌شود که ناگهان بادی می‌وزد و خر شیخ را به زمین می‌اندازد. این اتفاق باعث می‌شود شیخ از خود بی‌خود شود و جامه‌هایش را پاره کند. مریدان از این رفتار او تعجب می‌کنند و یکی از آنها از شیخ می‌پرسد که چرا اینگونه رفتار کرد. شیخ توضیح می‌دهد که در آن لحظه به این فکر می‌کرد که چگونه با مریدانش از دنیا برخاسته و فردا در محشر سرفراز خواهد بود. اما خر با این حرکت به او یادآوری کرد که نباید به خود غرور داشته باشد و از حقیقت دور شود. شیخ سپس به مریدانش هشدار می‌دهد که تا زمانی که ذره‌ای از خودخواهی در آنها باقی است، از نفاق دور نخواهند بود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

حکایت شیخ بوبکر نشابوری که خرش بر لاف زدن او بادی رها کرد

شیخ بوبکر نشابوری به راه
با مریدان شد برون از خانقاه

شیخ بر خر بود بی‌اصحابنا
کرد ناگه خر مگر بادی رها

شیخ را زان باد حالت شد پدید
نعره‌ای زد، جامه بر هم می‌درید

هم مریدان هم کسی کان دید ازو
هیچ کس فی الجمله نپسندید ازو

بعد از آن کرد آن یکی از وی سؤال
کاخر اینجا در که کردای شیخ حال

گفت چندانی که می‌کردم نگاه
بود از اصحاب من بگرفته راه

بود هم از پیش و هم از پس مرید
گفتم الحق کم نیم از بایزید

هم چنین که امروز خویش آراسته
با مریدانم ز جان برخاسته

بی‌شکی فردا خوشی در عز و ناز
درروم در دشت محشر سرفراز

گفت چون این فکر کردم، از قضا
کرد خر این جایگه بادی رها

یعنی آن کو می‌زند این شیوه لاف
خر جوابش می‌دهد، چند از گزاف

زین سبب چون آتشم در جان فتاد
جای حالم بود و حالم زان فتاد

تا تو در عجب و غروری مانده‌ای
از حقیقت دور دوری مانده‌ای

عجب بر هم زن، غرورت رابسوز
حاضر از نفسی، حضورت را بسوز

ای بگشته هر دم از لونی دگر
در بن هر موی فرعونی دگر

تا ز تو یک ذره باقی ماندست
صد نشان از تو نفاقی ماندست

از منی گر ایمنی باشد ترا
با دو عالم دشمنی باشد ترا

گر تو روزی در فنای تن شوی
گر همه شب در شبی روشن شوی

من مگو ای از منی در صد بلا
تا به ابلیسی نگردی مبتلا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سقایی که از سقای دیگر آب خواست
گوهر بعدی:حکایت رازجویی موسی از ابلیس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.