هوش مصنوعی: این متن شعری از بوعلی طوسی است که به مقایسه حال اهل بهشت و دوزخ می‌پردازد. اهل بهشت از زیبایی و جمال الهی چنان مستغرق شده‌اند که خوشی‌های بهشت را فراموش کرده‌اند، در حالی که اهل دوزخ از حسرت دوری از آن جمال الهی در آتش می‌سوزند. متن بر اهمیت حسرت و جراحت در راه عشق الهی تأکید می‌کند و بیان می‌کند که این جراحت باعث نزدیکی به روح و حقیقت می‌شود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از مفاهیم انتزاعی مانند حسرت، جراحت و عشق الهی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

گفتار بوعلی طوسی دربارهٔ اهل جنت و اهل دوزخ

بوعلی طوسی که پیر عهد بود
سالک وادی جد و جهد بود

آن چنان جا کو به ناز و عز رسید
من ندانم هیچکس هرگز رسید

گفت فردا اهل دوزخ زار زار
اهل جنت را بپرسند آشکار

کز خوشی جنت و ذوق وصال
حال خود گویید با ما حسب حال

اهل جنت جمله گویند این زمان
خوشی فردوس برخاست از میان

زانک ما را در بهشت پر کمال
روی بنمود آفتاب آن جمال

چون جمال او به ما نزدیک شد
هشت خلد از شرم آن تاریک شد

در فروغ آن جمال جان فشان
خلد را نه نام باشد نه نشان

چون بگویند اهل جنت حال خویش
اهل دوزخ در جواب آیند پیش

کای همه فارغ ز فردوس و جنان
هرچ گفتید آنچنانست، آنچنان

زانک ما کاصحاب جای ناخوشیم
از قدم تا فرق غرق آتشیم

روی چون بنمود ما را آشکار
حسرت واماندگی از روی یار

چون شدیم اگه که ما افتاده‌ایم
وز چنان رویی جدا افتاده‌ایم

ز آتش حسرت دل ناشاد ما
آتش دوزخ ببرد از یاد ما

هر کجا کین آتش آید کارگر
ز آتش دوزخ کجا ماند خبر

هرک را شد در رهش حسرت پدید
کم تواند کرد از غیرت پدید

حسرت و آه و جراحت بایدت
در جراحت ذوق و راحت بایدت

گر درین منزل تو مجروح آمدی
محرم خلوت گه روح آمدی

گر تو مجروحی دم از عالم مزن
داغ می‌نه بر جراحت، دم مزن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت خواجه‌ای که از غلامش خواست او را برای نماز بیدار کند
گوهر بعدی:حکایت مردی که از نبی اجازهٔ نماز بر مصلایی گرفت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.