هوش مصنوعی:
محمود در ویرانهای با فردی دیوانه و غمگین مواجه میشود که از او دوری میخواهد و او را به دلیل ناسپاسی نسبت به نعمتهای خداوند سرزنش میکند. محمود خود را معرفی میکند و از او میخواهد که با او صحبت کند. فرد دیوانه به محمود هشدار میدهد که اگر از وضعیت خود آگاه بودی، میفهمیدی که دائماً در آتش هستی.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و مفاهیم پیچیدهتر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
حکایت محمود و دیوانهٔ ویرانهنشین
شد مگر محمود در ویرانهای
دید آنجا بیدلی دیوانهای
سر فرو برده به اندوهی که داشت
پشت زیر بار آن کوهی که داشت
شاه را چون دید، گفتش دورباش
ورنه بر جانت زنم صد دور باش
تو نهای شاهی، که تو دون همتی
در خدای خویش کافر نعمتی
گفت محمودم، مرا کافر مگوی
یک سخن با من بگو، دیگر مگوی
گفت اگر میدانیی ای بیخبر
کز که دور افتادهای زیر و زبر
نیستی خاکستر و خاکت تمام
جمله آتش ریزیی بر سر مدام
دید آنجا بیدلی دیوانهای
سر فرو برده به اندوهی که داشت
پشت زیر بار آن کوهی که داشت
شاه را چون دید، گفتش دورباش
ورنه بر جانت زنم صد دور باش
تو نهای شاهی، که تو دون همتی
در خدای خویش کافر نعمتی
گفت محمودم، مرا کافر مگوی
یک سخن با من بگو، دیگر مگوی
گفت اگر میدانیی ای بیخبر
کز که دور افتادهای زیر و زبر
نیستی خاکستر و خاکت تمام
جمله آتش ریزیی بر سر مدام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گفتار عباسه دربارهٔ عشق و معرفت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.