۲۴۹ بار خوانده شده

عقیدهٔ دیوانه‌ای دربارهٔ عالم

گفت آن دیوانه را مردی عزیز
چیست عالم، شرح ده این مایه چیز

گفت هست این عالم پر نام و ننگ
همچو نخلی بسته از صد گونه رنگ

گر به دست این نخل می‌مالد یکی
آن همه یک موم گردد بی‌شکی

چون همه مومست و چیزی نیز نیست
رو که چندان رنگ جز یک چیز نیست

چون یکی باشد همه، نبود دوی
نه منی برخیزد اینجا نه توی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بیان وادی توحید
گوهر بعدی:حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.