هوش مصنوعی: در این متن، شاگردی از پیر خود در خواب می‌پرسد که چرا در حیرت و سردرگمی است و چگونه باید با این وضعیت کنار بیاید. پیر پاسخ می‌دهد که او نیز در حیرت و مستی است و درد و رنج این دنیا را بیشتر از شاگرد خود احساس می‌کند. او بیان می‌کند که حیرت و سردرگمی در دنیای دیگر (عقبی) برایش بسیار سنگین‌تر از مشکلات دنیوی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، مفاهیم حیرت و سردرگمی و مقایسه دنیا و عقبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

نومریدی که پیر خود را به خواب دید

نو مریدی بود دل چون آفتاب
دید پیر خویش را یک شب به خواب

گفت از حیرت دلم در خون نشست
کار تو برگوی کانجا چون نشست

در فراقت شمع دل افروختم
تا تو رفتی من ز حیرت سوختم

من ز حیرت گشتم اینجا رازجوی
کار تو چونست آنجا، بازگوی

پیر گفتش مانده‌ام حیران و مست
می‌گزم دایم به دندان پشت دست

ما بسی در قعر این زندان و چاه
از شما حیران تریم این جایگاه

ذره‌ای از حیرت عقبی مرا
بیش از صد کوه در دنیا مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شیخ نصر آباد که پس از چهل حج طواف آتشگاه گبران می‌کرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.