هوش مصنوعی:
متن درباره مردی طمعکار و شیاد به نام غرم حیدر آبی است که برای فریب کودکان، به آنها میوههای فاسد میداد. او همچنین برای جمعآوری مال، به روستاها میرفت و مانند چرخ دولاب (وسیلهای برای بالا کشیدن آب از چاه) رفتار میکرد. شبها به مهمانیها میرفت و برای خوردن غذا میخوابید. یکبار فرد مستی را فریب داد و باعث مرگ او شد. در پایان، شاعر او را بهعنوان فردی پست و بیارزش خطاب میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم انتقادی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی واژگان و اصطلاحات نیاز به درک بالاتری از زبان و اجتماع دارند.
شمارهٔ ۱۱۵
مردکی بود طامع و شیاد
نام آن غرم حیدر آبی
کودکان را ز بهر شفتالو
سیب وامرود دادی و آبی
گاه کدیه برای کسب حطام
دیده کردی چو چرخ دولابی
شب به بزم معاشرت رفتی
خفتی آنجا برای دبابی
تایکی مست خفته را گادی
جان بدادی ز رنج بی خوابی
تو همان حیدری ولی بی آب
می کن ای دون سفله بی آبی
نام آن غرم حیدر آبی
کودکان را ز بهر شفتالو
سیب وامرود دادی و آبی
گاه کدیه برای کسب حطام
دیده کردی چو چرخ دولابی
شب به بزم معاشرت رفتی
خفتی آنجا برای دبابی
تایکی مست خفته را گادی
جان بدادی ز رنج بی خوابی
تو همان حیدری ولی بی آب
می کن ای دون سفله بی آبی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.