۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰

دلبری دارم و هر کس که بود همنامش
دولتی گردد و از بخت برآید کامش

پنج حرف است و شمارش صد و پنجاه بود
به حساب جمل ار جمع کنی ارقامش

چار از آن هست یکی جامه دیبای نفیس
که مهین همه افلاک بود همنامش

قلب گردان و بر او ثلث ز اصلش بفزای
نه در آغاز ولی در وسط و انجامش

گر ندانست کسی ماند ز وصلش محروم
وانکه دانست فتد مرغ هوا در دامش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.