۱۷۱ بار خوانده شده
آه که آخر کسوف کرده ز جور فلک
مهر جهانتاب علم میرمحمدحسین
کرده غروب و نموده روز جهان را سیاه
کوکب فضلش که داشت شعشعه نیرین
رفت زو فتاد از صفا محفل دانشوری
کانجمن علم و فضل داشت ازو زیب و زین
رایت علمش که داشت لشکر دین را بپای
گشت نگون و فکند غلغله در مشرقین
خون ز وفاتش گشای از رگ مژگان که هست
گریه بهر دیدهای از غم او فرض عین
چون شد ازین خاکدان سوی جنان و فکند
در صف جن و بشر رحلت او شور و شین
خامه مشتاق گفت از پی تاریخ سال
شد بسرا جنان میرمحمدحسین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
مهر جهانتاب علم میرمحمدحسین
کرده غروب و نموده روز جهان را سیاه
کوکب فضلش که داشت شعشعه نیرین
رفت زو فتاد از صفا محفل دانشوری
کانجمن علم و فضل داشت ازو زیب و زین
رایت علمش که داشت لشکر دین را بپای
گشت نگون و فکند غلغله در مشرقین
خون ز وفاتش گشای از رگ مژگان که هست
گریه بهر دیدهای از غم او فرض عین
چون شد ازین خاکدان سوی جنان و فکند
در صف جن و بشر رحلت او شور و شین
خامه مشتاق گفت از پی تاریخ سال
شد بسرا جنان میرمحمدحسین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷ - تاریخ فوت سیداحمد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹ - تاریخ طالار سعادتآباد شاه طهماسب صفوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.