۱۵۵ بار خوانده شده
هرگز نبود ز شومی اختر ما
از باده عیش نشاءای در سر ما
خون جگر و داغ دلست آنچه بود
چون لاله ز صاف و درد در ساغر ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از باده عیش نشاءای در سر ما
خون جگر و داغ دلست آنچه بود
چون لاله ز صاف و درد در ساغر ما
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.