هوش مصنوعی:
شاعر از دست دادن فردی به نام عبدالحسین را بیان میکند که به او نور دیده میگوید. این فقدان باعث درد و اندوه شدید شده و شاعر در غم از دست دادن او میسوزد. در پایان، تاریخ این واقعه را با اشاره به رفتن نور دیدهاش ثبت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و غمانگیز است که درک آن برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و احساسات شدید مناسب مخاطبان با سطح بلوغ فکری بالاتر است.
شمارهٔ ۵۱ - در تاریخ مرگ فرزندش عبدالحسین سرود
رفت نور دیده ام «عبدالحسین »
تابم از دل برد و، خواب از دیده ام
چون تواند دید خالی جای او
دیده در خون خود غلتیده ام
موی آتش دیده را ماند تنم
بسکه از دردش بخود پیچیده ام
گفت: یاری چیست از محزون ترا
کاین چنین آشفته ات کم دیده ام؟!
در جوابش گفتم و، تاریخ شد:
«رفته نور دیده ام، از دیده ام »!
تابم از دل برد و، خواب از دیده ام
چون تواند دید خالی جای او
دیده در خون خود غلتیده ام
موی آتش دیده را ماند تنم
بسکه از دردش بخود پیچیده ام
گفت: یاری چیست از محزون ترا
کاین چنین آشفته ات کم دیده ام؟!
در جوابش گفتم و، تاریخ شد:
«رفته نور دیده ام، از دیده ام »!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰ - ماده تاریخ میردیوانی زینل خان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲ - در تهنیت و تاریخ بنائی سرود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.