هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق و زیبایی معشوق می‌پردازد. شاعر از گذر عمر بی‌معشوق و ساغر شکایت دارد و زیبایی معشوق را با عناصر طبیعت مانند آفتاب و ابرو و زلف مقایسه می‌کند. همچنین، از درد فراق و اشتیاق به وصال سخن می‌گوید و از قدرت جذبه‌ی معشوق که مانند صیادی دل‌ها را شکار می‌کند، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۵

هردم از عمر که بی شاهد و ساغر گذرد
آزمودیم به یک عمر برابر گذرد

آفتابی است رخت کز زنخ ابروی و زلف
همه بر سنبله و دلو و دو پیکر گذرد

حال دل با سپه غمزه چه محتاج بیان
فتنه پیداست بر آن رمز که لشکر گذرد

گذرد چشم و دلم بر لب و روی تو چنانک
تشنه بر دجله و مسکین به توانگر گذرد

منم و در رهت این اشک پیاپی وان نیز
تر نگردد کف پای تو گر از سر گذرد

خنجر از سینه گذشتن چو تو ضارب چه عجب
عجب آن است اگر سینه ز خنجر گذرد

چشم صیاد تو در چنبر زلف از پی دل
شاهبازی است که بر برج کبوتر گذرد

گشته دل بیخود و خواهد به رخش زد به خدای
مگذارید که دیوانه بر آذر گذرد

نگذرد از لب و رخسار تو یغما به مثل
گر جم از جام وز آئینه سکندر گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.