هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق نافرجام، ناامیدی، و دردهای عاطفی سخن می‌گوید. شاعر از دل‌بستگی بی‌پاسخ، بی‌عدالتی، و ناتوانی در برابر شرایط سخت زندگی می‌نالد. همچنین، مفاهیمی مانند فقر، سلطنت بی‌معنا، و ناامیدی از بهبود وضعیت در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتقادی و اجتماعی آن نیاز به درک بالاتری از زندگی و مسائل انسانی دارد.

شمارهٔ ۶۸

رابطه دل به غمزه راه ندارد
کشور ما تاب این سپاه ندارد

دل به نگاهش مده که ترک سپاهی
ملک بگیرد ولی نگاه ندارد

زین تن کاهیده در رمد دل سنگش
کوه نگر کاحتمال کاه ندارد

چیست جدا ز آفتاب روی تو روزم
شب ولی آن تیره شب که ماه ندارد

خون ملک گر به زیر عرش بریزی
چون تو صنم قاتلی گواه ندارد

وهم بماند در اشتباه دهانت
عقل در این نکته اشتباه ندارد

گه به گه احوال دل بپرس ز زلفت
پرسش زندانیان گناه ندارد

بر در فقر و فنا به فرگدائی
سلطنتی یافتم که شاه ندارد

گوشه دیوار بیخودی مده از دست
گیتی از این امن تر پناه ندارد

هر که سرت بر نهد به پای ممالیک
خسرو ملک است اگر کلاه ندارد

صبر توقع مکن ز دل که نخواهند
باج ز بیچاره ای که آه ندارد

گر نه کم است از سگان کوی تو یغما
از چه در آن آستانه راه ندارد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.