هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از غم و اندوه عمیق، عشق و فداکاری سخن میگوید. شاعر از فراق و سوگ عزیزی مینالد و از اشکهای خونینی که مانند سیلاب جاری شدهاند یاد میکند. همچنین، به موضوعاتی مانند رشک، پیمانشکنی و تفاوتهای میان انسانها و حیوانات اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اخلاقی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رشک و پیمانشکنی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۵
زهی از دست سوگت چاک تا دامن گریبانها
ز آب دیده از سودای لعلت دجله دامانها
چه خسبی تشنه لب از خاک هان برخیز تا بینی
به هر سو موج زن صد دجله از سیلاب مژگانها
تو خود لب تشنه یک جرعه آب و بارها از سر
جهان را اشک خون بگذشت خونآلوده طوفانها
نزیبد جان پاکی چون تو زیر خاک آسوده
برآور سر ز خاک تیرهای خاک رهت جانها
ز شرح تیر بارانت مرا سوفار هر مژگان
به چشم اندر کند تاثیر زهرآلوده پیکانها
کس آن روز ار نکردت جان فدا اکنون سرت گردم
برون نه پا که جانها بر کف دستند قربانها
فکندی گوی سر تا در خم چوگان جانبازی
ز سیلیها چه سرها گوی سان غلتد به چوگانها
فتاد از جلوه تا رعنا سمندت خاست از هر سو
ز گلگون سرشک خیل ماتم گرد جولانها
دریغ آموختم تا نکتههای رزم جانبازی
ز جان بازان کویت باز پس ماندم به میدانها
به تاب از رشک آنانم که در خمخانه عهدت
ز خون پیمانهها خوردند و نشکستند پیمانها
تو یغما از کجا و باسگانش لاف همچشمی
ز سگ تا آدمی فرق است فرق ای من سگ آنها
ز آب دیده از سودای لعلت دجله دامانها
چه خسبی تشنه لب از خاک هان برخیز تا بینی
به هر سو موج زن صد دجله از سیلاب مژگانها
تو خود لب تشنه یک جرعه آب و بارها از سر
جهان را اشک خون بگذشت خونآلوده طوفانها
نزیبد جان پاکی چون تو زیر خاک آسوده
برآور سر ز خاک تیرهای خاک رهت جانها
ز شرح تیر بارانت مرا سوفار هر مژگان
به چشم اندر کند تاثیر زهرآلوده پیکانها
کس آن روز ار نکردت جان فدا اکنون سرت گردم
برون نه پا که جانها بر کف دستند قربانها
فکندی گوی سر تا در خم چوگان جانبازی
ز سیلیها چه سرها گوی سان غلتد به چوگانها
فتاد از جلوه تا رعنا سمندت خاست از هر سو
ز گلگون سرشک خیل ماتم گرد جولانها
دریغ آموختم تا نکتههای رزم جانبازی
ز جان بازان کویت باز پس ماندم به میدانها
به تاب از رشک آنانم که در خمخانه عهدت
ز خون پیمانهها خوردند و نشکستند پیمانها
تو یغما از کجا و باسگانش لاف همچشمی
ز سگ تا آدمی فرق است فرق ای من سگ آنها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.