هوش مصنوعی:
متن حاضر نامهای ادبی و پرتکلف است که در آن نویسنده با زبانی پیچیده و پر از استعاره و کنایه، از فردی بلندمرتبه درخواست کمک برای نجات قومی بیپناه و بیگناه میکند. نویسنده خود را فردی کماهمیت و ناتوان معرفی میکند و از مهارتهای ادبی و شعری برای جلب توجه مخاطب استفاده مینماید. در پایان نیز به دریافت کاغذ انعامی اشاره کرده و ابراز ادب میکند.
رده سنی:
18+
این متن به دلیل استفاده از زبان پیچیده، استعارات فراوان و ساختار ادبی سنگین، برای درک و لذت بردن از آن به دانش زبانی و ادبی بالایی نیاز دارد. همچنین، محتوای آن بیشتر مناسب مخاطبان بزرگسال است که توانایی تحلیل متون ادبی را دارند.
شمارهٔ ۲۹
قربانت شوم؛ رهی را در نگارش استدعای ارقام علیه عالیه که استخلاص قومی بی پناه و گروهی بی گناه موقوف به زیارت و اشارت اوست، راز شمار انشا تراشی و شعر فروشی خوانده اند. عامی خام و خامی ناتمام از ترصیف حرفی دو...
در محضر سرکار اجل والا که به اتفاق استاد سخن است و انگشت و خامه شیوا گفت، زیبا نگارش، چنگ هزار نای و مشت هزار دهن چه تواند سرود، و به اصطلاح بازاریان جز مشت و زبان خویش از این سردسرایی و ژاژدرایی چه یارد بست و گشود.
به رهی که نعل ریزد زتحیر اولین پی
همه رخش شهسواران بکجا رسم پیاده
تا گوش و چشم انبازان بزم و دمسازان راز خدام امجد والا از دید و شنید تعلیقات خنک و تلفیقات لاطایل حجاب در بندد و سیماب نجوید، روی نازیبای نگارش را بدان سیاقت بزکی بستم و در پهنه خرسواری های گزارش یزکی راندم، رحمت خاص خود را در تتمیم ارقام لازم التعظیم به تمام تجلی فرمای، که من بنده تنک پوست و خدنگ پو است، دور از آن فرخنده جان خفتان سپر و جوشن شکاف است. کاغذ انعامی رسید. اینک سطری بسته ام و احترام کتاب را خامه در انگشت و صفحه در مشت ثابت و ستوار نشسته. حرره العبد یغما.
در محضر سرکار اجل والا که به اتفاق استاد سخن است و انگشت و خامه شیوا گفت، زیبا نگارش، چنگ هزار نای و مشت هزار دهن چه تواند سرود، و به اصطلاح بازاریان جز مشت و زبان خویش از این سردسرایی و ژاژدرایی چه یارد بست و گشود.
به رهی که نعل ریزد زتحیر اولین پی
همه رخش شهسواران بکجا رسم پیاده
تا گوش و چشم انبازان بزم و دمسازان راز خدام امجد والا از دید و شنید تعلیقات خنک و تلفیقات لاطایل حجاب در بندد و سیماب نجوید، روی نازیبای نگارش را بدان سیاقت بزکی بستم و در پهنه خرسواری های گزارش یزکی راندم، رحمت خاص خود را در تتمیم ارقام لازم التعظیم به تمام تجلی فرمای، که من بنده تنک پوست و خدنگ پو است، دور از آن فرخنده جان خفتان سپر و جوشن شکاف است. کاغذ انعامی رسید. اینک سطری بسته ام و احترام کتاب را خامه در انگشت و صفحه در مشت ثابت و ستوار نشسته. حرره العبد یغما.
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.