هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شراب به عنوان نمادی برای گرمی، شادی و وحدت بخشیدن به عناصر متضاد زندگی یاد می‌کند. او از شراب می‌خواهد تا خانه‌اش را نورانی کند، سرمای زمانه را گرم نماید و تضادهای چهار طبع را آشتی دهد. همچنین، شاعر از دلتنگی خود می‌گوید و خواهان تغییر حال و هوای خود با نوشیدن شراب است. او شراب را راهی برای سبک‌بار شدن از غم‌ها و رهایی از سنگینی زندگی می‌داند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین مربوط به شراب و مستی است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱

هین در فکن به جام، شراب مغانه را
پرنور کن ز قبلهٔ زردشت خانه را

سرد است، گرم کن زتف آتش شراب
این هفت سردسیر خراب زمانه را

هرچند ضد یکدگرند این چهار طبع
یک باده آشتی دهد این چارگانه را

از پرده ی عراق دل من ملول شد
یک ره بزن به پرده ی دیگر چغانه را

خواهی که دل چولاله زانده تهی کنی
پرکن زمی چو غنچه لبالب چمانه را

یک ره به یک دو باده، سبکسار شو ازانک
بار گران، ضعیف کند، زور شانه را

در پا فکنده دان زگرانی تو سنگ را
بر سر نهاده از سبکی بین تو شانه را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.