۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱

هین در فکن به جام، شراب مغانه را
پرنور کن ز قبلهٔ زردشت خانه را

سرد است، گرم کن زتف آتش شراب
این هفت سردسیر خراب زمانه را

هرچند ضد یکدگرند این چهار طبع
یک باده آشتی دهد این چارگانه را

از پرده ی عراق دل من ملول شد
یک ره بزن به پرده ی دیگر چغانه را

خواهی که دل چولاله زانده تهی کنی
پرکن زمی چو غنچه لبالب چمانه را

یک ره به یک دو باده، سبکسار شو ازانک
بار گران، ضعیف کند، زور شانه را

در پا فکنده دان زگرانی تو سنگ را
بر سر نهاده از سبکی بین تو شانه را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.