۱۱۴ بار خوانده شده
تا توانی زکس امید مدار
زانکه کس لهو را به غم نفروخت
زانکه از پیش شمع، پروانه
روشنایی امید داشت و بسوخت
با عدو هیچ صلح مکن
که بجز جنگ و کینه نتوان توخت
باد با خاک جنگ کرد و بجست
پنبه با موم صلح کرد و بسوخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
زانکه کس لهو را به غم نفروخت
زانکه از پیش شمع، پروانه
روشنایی امید داشت و بسوخت
با عدو هیچ صلح مکن
که بجز جنگ و کینه نتوان توخت
باد با خاک جنگ کرد و بجست
پنبه با موم صلح کرد و بسوخت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.