هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از عشق نافرجام و بی‌وفایی یار خود رنج می‌برد. شاعر از نگاه سرد معشوق، بی‌وفایی او و درد بی‌درمان خود می‌نالد و تأکید می‌کند که هیچ‌کس مانند او گرفتار عشق نشده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و دردهای عاطفی موجود در شعر برای درک و همذات‌پنداری نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۹

کسی چون تو بلا هرگز ندیده است
چو من کس مبتلا هرگز ندیده است

من لب تشنه زان لب هر چه دیدم
خضر ز آب بقا هرگز ندیده است

دلم آن دیده است از جذبه ی عشق
که کاه از کهربا هرگز ندیده است

من آن بسیار از جان ناامیدم
که درد من دوا هرگز ندیده است

جفا را دیدم از اغیار و یارم
بسویم از وفا هرگز ندیده است

نگاهم می کند ز آن سان که گوئی
مرا در هیچ جا هرگز ندیده است

رفیق از خار خار دل چه گویم
که او خاری به پا هرگز ندیده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.