هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند تنهایی، عشق، فنا، وحدت وجود، و ریاکاری در جامعه میپردازد. شاعر از شب و سکوت آن به عنوان فرصتی برای تأمل استفاده میکند و به ناپایداری دنیا و اهمیت عشق حقیقی اشاره دارد. همچنین، به انتقاد از ریاکاری و عدم تطابق گفتار و کردار برخی افراد میپردازد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، انتقادات اجتماعی موجود در متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۶
نیمه رفت از شب اکنون هیچ کس بیدار نیست
فرصتی بهتر مرا زین نیمه از دیدار نیست
گفت سیاحی که من دیدم همه روی زمین
گوشه ی امنی به جز در خانه ی خمار نیست
گر دیاری هست ویران است غیر از کوی یار
ورنه در دار جهان دیدم یکی دیار نیست
حائل و دیوار بسیار است اندر شهر تن
لیک در شهر دل و جان حائل و دیوار نیست
در فنای خویشتن کس را نمی باید دلیل
خانه را اندر خرابی حاجت معمار نیست
دل به در بردن ز دست دوست بس مشکل بود
لیک جان دادن به پای او بسی دشوار نیست
دیدم اندر دیر و مسجد صحبت شیخ و کشیش
جز متاع خود فروشی بر سر بازار نیست
پیر میخوران همه رفتار و گفتارش یکی است
گر موافق شیخ را کردار با گفتار نیست
فرصتی بهتر مرا زین نیمه از دیدار نیست
گفت سیاحی که من دیدم همه روی زمین
گوشه ی امنی به جز در خانه ی خمار نیست
گر دیاری هست ویران است غیر از کوی یار
ورنه در دار جهان دیدم یکی دیار نیست
حائل و دیوار بسیار است اندر شهر تن
لیک در شهر دل و جان حائل و دیوار نیست
در فنای خویشتن کس را نمی باید دلیل
خانه را اندر خرابی حاجت معمار نیست
دل به در بردن ز دست دوست بس مشکل بود
لیک جان دادن به پای او بسی دشوار نیست
دیدم اندر دیر و مسجد صحبت شیخ و کشیش
جز متاع خود فروشی بر سر بازار نیست
پیر میخوران همه رفتار و گفتارش یکی است
گر موافق شیخ را کردار با گفتار نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.