هوش مصنوعی: این متن به بیان ناامیدی از راه‌های دنیوی برای درمان دردهای روحی و نیازهای درونی می‌پردازد. شاعر تجربه‌های خود را از درویشی، ناچاری، و ریا در مسجد و مدرسه بیان می‌کند و تنها راه نجات را لطف و کرم خداوند می‌داند. همچنین، او از بی‌اثری موعظه‌های ظاهری و تزویر انتقاد می‌کند و بر صداقت و حقیقت درونی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۴

از هیچ دری حاجت درویش روا نیست
وز هیچ رهی درد دل ریش دوا نیست

درویشی و ناچاری و درد من و دل را
درمان و دوا جز کرم و لطف خدا نیست

ما تجربه کردیم دو صد بار دروغ است
هر کس که بگوید نظر شه بگدا نیست

تا نشنوی از مرده دلان این سخن سرد
کاندر همه عالم خبر از آب بقا نیست

ما موعظت شیخ شنیدیم و نکو گفت
لیکن ز دل غمزدگان زنگ زدا نیست

در مسجد و در مدرسه سالی دو سه بودم
دیدم سخنی جز دم تزویر و ریا نیست

چه صوفی و چه زاهد و چه رند و چه شاهد
راهش بخدا نیست گر از خویش جدا نیست

این نغمه جانها است که از دل بزبانهاست
این رجع صدا چیست اگر صوت ندانیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.