هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان عشق و وابستگی شدید به معشوق می‌پردازد و از رنج‌های ناشی از دوری و وجود مدعیان شکایت می‌کند. او معشوق را مایه آرامش جان و مرهم دردهای خود می‌داند و از زلف پریشان و رخ زیبای یار سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای کودکان دشوار بوده و بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالان است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۰۱

حلقه در گوش چو دف چنگ صفت سر در پیش
بزنم یا بنواز این تو و این بنده خویش

نشود از تو گذشتن که توئی راحت جان
نشود بی تو نشستن که توئی مرهم ریش

مدعی در پس دیوار و تو در پیش نظر
من لب دوست گزم، دشمن بدبین لب خویش

زلف خود را بکفم نه که بخاطر جمعی
مو بمو قصه دل گویم و این زلف پریش

یار بگشاده رخ و بزم زاغیار تهی
در فرو بسته حبیب از رخ بیگانه و خویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.