هوش مصنوعی: این متن درباره بی‌ثمری تلاش‌های انسان در برابر تقدیر ازلی و مرگ است. خواجه با وجود تلاش‌های بسیار، در نهایت با مرگ روبرو می‌شود و هیچ‌چیز از رنج‌هایش نمی‌برد. متن بر بی‌فایده بودن حرص و طمع در دنیا و اهمیت عمل همراه با علم تأکید دارد.
رده سنی: 15+ محتوا دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، موضوع مرگ و تقدیر ممکن است برای کودکان سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۱۷

این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل
شاید که نام خود بنهد حضرت اجل

بر دست خواجگی بنشسته که ناگهان
مرگش ز در درآید و گوید که العجل

گفت آن ستوده شاه، که دنیا پرست مرد
چون پیر شد، جوان شودش حرص با امل

نیکو سرود ای بفدای سخنش جان
چون بی ثمر درخت بود علم بی عمل

چندانکه خواجه کشت و درو دو برید و دوخت
آخر بگو چه برد از این رنج، ماحصل

بیهوده خواجه میفکند خویش را برنج
هرگز فزون و کم نشود قسمت ازل

هرچت ز دست رفت بدل میتوان گرفت
عمر است گوهریکه نباشد ورا بدل

بر لوح حکمت ازلی بر نوشته اند
تالایزال هر چه برآید زلم یزل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.