هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا بیانگر عشق و اشتیاق شاعر به وصل با معشوق الهی است. او از زبان عاشقی سخن می‌گوید که حاضر است با تمام وجود (جان و سر) و بدون تعلقات مادی (سیم و زر) به سوی معشوق بشتابد. شاعر از موانع راه می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی اگر راهی بسته شود، از راه دیگری به سوی مقصد خواهد رفت. همچنین، او از فقر و گدایی به عنوان ارزشی معنوی یاد می‌کند و اعلام می‌دارد که گدایان واقعی، گوهرهای پنهانی هستند که می‌توانند تاج سر شهیدان باشند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده در این شعر، درک آن را برای مخاطبان زیر 15 سال دشوار می‌سازد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فقر معنوی و گدایی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 15 سال یافت می‌شود.

شمارهٔ ۲۵۳

بیا یکدم بگرد دل بر آئیم
دری پیدا کنیم از در درآئیم

تو ای فرخنده پی خضر ار بما راه
نمائی، ما نه با پا، با سر آئیم

چو ما باید در آئیم، ار تو این در
بروی ما ببندی، زان در آئیم

از اینسو گر بگردانی ره ما
بدان سو ما ز راه دیگر آئیم

اگر بنگاه تو عرش است ما را
پر و بالی بده تا با پر آئیم

متاعت را بهائی گر بود، ما
بجان و سر، نه با سیم و زر، آئیم

نه ننگ گوهر است ارما گدایان
بجست و جوی این گوهر بر آئیم

فتاده بار ما در گل بده دست
کز این گل یکقدم آنسوتر آئیم

گدائیم و بخاک پای تو سر
نهاده، تا شهانرا افسر آئیم

سر ما را تو گر بگیری از خاک
سر افرازان جان را سرور آئیم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.