هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر نیمی از دل را به جمال و نیمی دیگر را به خیال معشوق سپرده و تمام عمر خود را به دو قسمت تقسیم کرده‌است. او از فراق و امید وصال سخن می‌گوید و دل خود را به نقوش مختلف معشوق مانند زلف، خال، و لب سپرده‌است. شاعر خود را مانند اسکندر تشنه لب معشوق می‌داند و جان را در هوس آب زلال معشوق فدا می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و هجران نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۷۵

یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم
یک نیمه دل را بخیال تو سپردیم

کردیم همه عمر مسلم بدو قسمت
واندو بجمال و به خیال تو سپردیم

از دست فراق تو اگر جان بسلامت
بردیم، بامید وصال تو سپردیم

یک روز گر از زلف تو دل باز گرفتیم
روز دگرش باز بخال تو سپردیم

از حلقه جیم تو گرفتیم اگر دل
بازش بهمان نقطه دال تو سپردیم

بر لوح دل از نقش خیال تو مثالی
کردیم ولی دل بمثال تو سپردیم

ما تشنه لب ازخضر بمانند سکندر
جان در هوس آب زلال تو سپردیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.