۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴

سواد اعظم آن خال سیاه است
سواد الوجه او آنجا گواه است

ز عکس خال آن خورشید رخسار
فراوان داغها در جان ما هست

بر آن دانه و آن خط و خالش
ز سوز سینه ما دود آه است

لبش از خون دلها می خورد می
از این دو چشم مستش در نگاه است

ز خورشید جمالش سوخت جانها
ولی در سایه زلفش پناه است

به اسماء و صفات ذات بیچون
که آدم مظهر سر اله است

بسوزان خرمن پندار کوهی
تعین با یقین چون باد و کاه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.