هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج انسان‌ها سخن می‌گوید و به دنبال کمک و عدالت از سلطان یا قدرت بالاتر است. در آن از مفاهیمی مانند هجران، ظلم، امید به دادخواهی، و رابطه انسان با خدا صحبت می‌شود. همچنین، از تشبیه‌های زیبایی مانند سوختن ذره‌ها در آفتاب برای بیان عشق و فداکاری استفاده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تشبیه‌ها و اصطلاحات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

شمارهٔ ۶۷

درد جان داریم درمان الغیاث
داد خواهانیم سلطان الغیاث

از تطاول های زلف سرکشت
صبح وصل و شام هجران الغیاث

راند ما را همچو سگ از در بدر
پیش شاه از جور سلطان الغیاث

همچو مور لنگ از جور سپاه
گفت دل پیش سلیمان الغیاث

دوش میگفتی که دادت میدهم
تا نگردی زو پشیمان الغیاث

دل ز حلم نفس شوم بدخصال
گفت نزد جان جانان الغیاث

ذره ها چون سوخت اندر آفتاب
ماه گفت ای مهر تابان الغیاث

پیش زلف و رویت اندر روز و شب
گفت دایم کفر و ایمان الغیاث

آدمی بار امانت بر گرفت
با خدازان گفت انسان الغیاث
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.