هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دوری معشوق و اشتیاق به بازگشت او سخن می‌گوید. او از رنج هجران و عشقی که او را می‌سوزاند، شکایت می‌کند و از معشوق می‌خواهد که بازگردد و لطفی نشان دهد. شاعر همچنین از بی‌رحمی معشوق و عهدشکنی او گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شاعرانه و مفاهیم پیچیده‌تر عشق و هجران نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

غزل ۱

آه، تا کی ز سفر باز نیایی، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ

شده نزدیک که هجران تو، ما را بکشد
گر همان بر سر خون ریزی مایی، بازآ

کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ

رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان
جان من این همه بی رحم چرایی، بازآ

وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:غزل ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.