هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و محبت سخن می‌گوید. او از احساسات شدید و ناگهانی عشق، درد و رنج ناشی از آن، و همچنین از تسلیم شدن در برابر این احساسات صحبت می‌کند. شاعر از تشبیهات و استعاره‌های زیبا برای بیان احساسات خود استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل ۵۴

ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست
بر سینه چنان خورد که از جوشن جان جست

این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی
این فتنه دگر چیست که از خواب گران جست

من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جست

در جرگهٔ او گردن جان بست به فتراک
هر صید که از قید کمند دگران جست

گردن بنه ای بستهٔ زنجیر محبت
کز زحمت این بند به کوشش نتوان جست

گفتم که مگر پاس تف سینه توان داشت
حرفی به زبان آمد و آتش ز دهان جست

وحشی می منصور به جام است مخور هان
ناگاه شدی بیخود و حرفی ز زبان جست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۳
گوهر بعدی:غزل ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.