هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان می‌کند که تا زمانی که مدح و ستایش فرد مورد نظر (احتمالاً یک حامی یا شخصیت برجسته) را نگوید، طبعش گشوده نمی‌شود و احساس رضایت نمی‌کند. او تأکید دارد که ستایش این شخص، روزگارش را بهبود می‌بخشد و حتی اندک توجه از سوی او را بسیار ارزشمندتر از بخشش‌های دیگران می‌داند. شاعر همچنین آرزو می‌کند که ثنای او تنها زینت شعرش باشد و از هرگونه ناسازگاری در زبانش جلوگیری کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که درک آن به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸ - دهقان زاده

مدح دهقان زاده طبع از زنگ بزداید مرا
تا نگویم مدحت او، طبع نگشاید مرا

تا نکوخواه ویم، دولت نکو خواهد مرا
تا ستایم مرورا، ایام بستاید مرا

شب چو بندیشم که فردا سر نهم بر آستانش
بامدادان از شرف سر بر فلک ساید مرا

گر صلت گیرم ز دست دیگران بسیار چیز
تا نگیرم اندکی زو، کار برناید مرا

اندکش بسیار به باشد ز بسیار کسان
من همی دانم که خود اندک نفرماید مرا

از برای آنکه زو عیدی بیابم روز عید
بر تن این سی روز، روزه هیچ نگزاید مرا

از گراینده نباشد سیم او در جیب من
از سبکباری به ناگه باد برباید مرا

هست ارزانی بدان آن مهتر آزاده خلق
کز ثنای او زبان در کام ناساید مرا

جز ثنای او مبادا زینتی در شعر من
تا بدان گاهی که از خاطر سخن زاید مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷ - سرای بهشت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹ - نور دین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.