هوش مصنوعی: شاعر در این متن با تکیه بر سادگی و فروتنی خود، از تعلق نداشتن به خانواده‌های سلطنتی مانند سامانیان و ساسانیان سخن می‌گوید. او تأکید می‌کند که نه اسب و نشان سلطنتی دارد، نه خدمتکاران رومی و خزری، و نه از امکاناتی مانند آسیاب و زمین‌های دهقانی بهره‌مند است. شاعر با طنز و کنایه از ادعاهای دروغین دیگران انتقاد می‌کند و خود را فردی عادی و بی‌آلایش معرفی می‌نماید. در نهایت، او به نقش مهم افراد متعهد مانند بوبکر در اسلام اشاره می‌کند و از کسانی که به دیگران رحم نمی‌کنند، انتقاد می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم انتقادی و تاریخی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از طنز و کنایه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۰ - من کیستم

من یکی شاعرم نه سامانی
نز نژاد ملوک ساسانی

نه مرا باد حشمت میری
نه مرا اسب و طوق سلطانی

نه غلامان رومی و خزری
نه کنیزان بزمی و خانی

نه کلوکان پیشی و پشتی
متهم نی بمائی و نانی

نه به گاید مرا همی داماد
نه من او را بهیچ ویرانی

از خسک تا هزار میخ کری
آنکه باشد ز ملک دهقانی

نیست سی آسیا بمن بر وقف
نه ز بی آبی و نه بی نانی

نه بمردیکت اندرم یخدان
نه سخن چون فقاع یخدانی

جامه شوئی نکرده مادر من
نه پدر هم ز آبگه بانی

نه مرا چنبر رسن تابی
کرده بی پیرهن گریبانی

اینهمه باد و بارنامه و لاف
داشتم من بر آن کل ارزانی

تیز در ریش و سبیلت آن کل
خوه کلی باش خواه سامانی

کس نداند ازوچه بربخورند
ماورالنهری و خراسانی

ندهد از رنج آن کل کافر
هیچکس خلق را تن آسانی

جز مظفر مجیر دین بوبکر
آن چو بوبکر در مسلمانی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱ - در هجو قوامی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.