۱۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳ - بمحشر از شهیدان خنیسم

مرا تلخی نباید دادن جان
چو انگشت شهادت شهد لیسم

بزیر تخته خواهد بود جایم
اگر سلطان ملک طاقدیسم

ز خشت و خاک را هم غیسه روید
اگر از خاک ره یا از نعیسم

سموم مرگ چون غیسه کند خشک
اگر بیشک همان باد انیسم

وگر از دوک نال و پنبه ریش
کفن ریسی حدیس بی مکیسم

خو که مرمرا گوید کفن ریس
بگو رش بر تنم هرچ آن بریسم

ز تن جانش ببرد چون کبوتر
من از بام کبوتر می خنیسم

چو بی وسواس آن خناس میرم
بمحشر از شهیدان خنیسم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴ - اینست خشم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.