۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸ - حنائی شاعر

حنائیا خبه شد خلق شاعریت مگر
که یک قصیده بگفتی و دم فرو خوردی

بهژده نوزده ممدوح بر همان خواندی
خجل خجل بدر بیستم همی گردی

قصیده تو بتو گفت من که مامه شدم
بوی بگوی اگر مردی و جوانمردی

مرا بخدمت ممدوح بیستم یله کن
روان نوزدهم بس که از من آزردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷ - نه مستی و پستی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹ - قوامی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.