هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی سخن می‌گوید. او از ناز و نیاز عاشقانه، زیبایی معشوق، و رنج‌های عشق شکایت می‌کند. شاعر به دنبال پاسخ‌هایی برای سوالات خود دربارهٔ عشق و زیبایی است و از تنهایی و رنج‌های عشقی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج‌های عشق و تنهایی نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتری دارند تا به درستی درک شوند.

غزل ۱۴۷

چون تو مستغنی ز دل بودی دل آرایی چه بود
بر دل و جان ناز را چندین تقاضایی چه بود

در تصرف چون نمی‌آورد حسنت ملک دل
این حشر بردن به اقلیم شکیبایی چه بود

مشکلی دارم بپرسم از تو ، یا از یارتو
جلوهٔ خوبی چه و منع تماشایی چه بود

بود چون در کیش خوبی عیب عاشق داشتن
جرم چشم ما چه باشد عرض زیبایی چه بود

گشته بودم مستعد عشق ، تقصیر از تو شد
آنچه باشد کم مرا زاسباب رسوایی چه بود

از پی رم کرده آهویی که پنداری‌پرید
کس نمی‌پرسد مراکاین دشت پیمایی چه بود

گر مرا می‌کرد بدخو همنشینیهای خاص
وحشی اکنون حال من در کنج تنهایی چه بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۴۶
گوهر بعدی:غزل ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.