هوش مصنوعی: این غزل از فیاض، به موضوع فراموشی و غفلت انسان‌ها از حقایق وجودی و ارزش‌های واقعی زندگی می‌پردازد. شاعر از فراموشی خود توسط دیگران، فراموشی سرمایه‌های وجودی، و غفلت از عشق و شهود توسط جامعه شکایت می‌کند. همچنین، به فراموشی عافیت، وفا، و نوازش توسط دیگران اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر اضطراب خود را بیان می‌کند و می‌گوید که دیگران حتی وجود یا عدم وجود او را فراموش کرده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند انتقاد اجتماعی و اضطراب وجودی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

فراموش کرده‌اند

این غزل در گزیدهٔ غزلیات فیاض در دسترس از طریق وبگاه چکامه به همت مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزهٔ علمیه اصفهان وجود دارد.

جمعی که یادبود فراموش کرده‌اند
سرمایهٔ وجود فراموش کرده‌اند

از یاد برده‌اند مرا بی حقیقتان
خود را ببین چه زود فراموش کرده‌اند

از کس شکایتم به جز از بخت تیره نیست
آتش به جرم دود فراموش کرده‌اند

هرگز لباس عافیت ما نشد تمام
گر تار داده، پود فراموش کرده‌اند

خوش باد وقت عیش فرورفتگان خاک
کاین گنبد کبود فراموش کرده‌اند

غفلت چنان گرفته فرو اهل هوش را
کز لذت شهود فراموش کرده‌اند

آسوده‌اند در بغل تیغ عاشقان
اندیشهٔ حسود فراموش کرده‌اند

از بس که محو لذت زخمند بیدلان
بر سر کلاهخود فراموش کرده‌اند

هرگز نوازشم به جفایی نمی‌کنند
این حاتمان که جود فراموش کرده‌اند

با ناله‌های زار من ارباب انتعاش
از نغمه‌های عود فراموش کرده‌اند

من خود نگویم این که وفا بود یا نبود
گر بود و گر نبود فراموش کرده‌اند

فیاض اضطراب تو جایی نمی رسد
این دست و پا، چه سود فراموش کرده‌اند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.