۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۳ - وله

ساخته کاخی سپهسالار بهر جشن شاه
پایه اش بر پشت ماهی سایه اش بر روی ماه

هر رواقش را هزاران نه رواق اندرکنف
هر ستونش را هزاران بیستون اندر پناه

چشم بیضا را ز روی اتصال او سپید
روی کیوان زانفعال ارتفاع او سیاه

در متانت هست هرکاهی زدیوارش چو کوه
وز رزانت هست هر کوهی بنزدش همچوکاه

سقف او چرخیست کز رخشان قنادیلش نجوم
صحن او خلدیست کز فرخنده دیباجش گیاه

هم بآذر از تصاویرش شکوه نوبهار
هم بدیجور از قواریرش فروغ صبحگاه

کاشمر هر محفلش از لعبتانی عیش بخش
کاشغر هر مجلسش از شاهدانی طیش کاه

برده سنگ درگهش را خاره دل گردان سجود
سوده شیر پرده اش را پیلتن نیوان جباه

بارگاهش پر ز برجیس از وزیران دول
آستانش پر زمریخ از دلیران سپاه

هان شده از شخص اول عالمی ثالث پدید
تا دو عالم را تو خود چندان ندانی قدر و جاه

آری آری عالمی ثالث بباید تا درآن
گنجد اول شخص ایران را فلک فرسایه گاه

الغرض چون رو باتمام آمد این بیت الشرف
جست جیحون سوی تاریخش بجد و جهد راه

ناگهان سر از فلک جبریل بیرون کرد و گفت
کعبه اسلام بادا این شرفزا دستگاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲ - وله
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴ - وله
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.