هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و ارادت خود به شخصی خاص سخن می‌گوید، اما به دلیل مشکلات مالی (خالی بودن کیسه) تصمیم به ترک آن شخص می‌گیرد. او از درد فراق و اشک‌هایش می‌گوید و به خدمتگزاری در بادبیزن اشاره می‌کند. در نهایت، از شاه نژادی سخن می‌گوید که چرخ را به گردش درمی‌آورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳

ایشاه شه نژاد که چرخ مجدری
در بزم برکف خدمت باد بیزن است

حال مراکه دیدی و دانی که روز و شب
درآتش تبم چو حدوی تو مسکن است

اینک قوافل از پی هم سوی ملک یزد
چون اشک من روانه به هر کوی و دامنست

منهم پی مرافقت هریکی مدام
عزم رحیل کرده چوجانم که در تن است

لیکن چو هست کیسه ام ازسیم و زرتهی
عزمم هنوز چون صله ات نامعین است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.