هوش مصنوعی: این متن شعری است که از ناراحتی و تأسف شاعر نسبت به رفتار و اعمال فردی که آبروی خود را از دست داده و با افراد ناشایست معاشرت کرده، سخن می‌گوید. شاعر از این که چنین فردی با چهره‌ای زیبا و آتشین، خود را در جمع افراد بی‌باک و نااهل قرار داده، اظهار تأسف می‌کند و آن را ظلم و حیف می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده‌تر شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل ۲۵۹

شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف
ریخت آخر آبروی خویش را برخاک، حیف

روبرو بنشست با هر بی ره و رویی ، دریغ
کرد بی باکانه جا در جمع هر بی باک، حیف

ظلم باشد اختلاط او به هر نااهل، ظلم
حیف باشد بر چنان رو دیدهٔ ناپاک ، حیف

گر بر آید جانم از غم ، نیستی آن ، کز غلط
بر زبانت بگذرد روزی کز آن غمناک حیف

در خم فتراک وحشی را نمیبندی چو صید
گوییا می‌آیدت زان حلقهٔ فتراک حیف
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.