هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و دردهای درونی خود سخن می‌گوید که آنها را پنهان می‌کند و در ظاهر خوشحال به نظر می‌رسد. او از اشک‌ها، آه‌ها و غم‌هایش می‌گوید که مانند زخم‌هایی بر دلش نشسته‌اند. با وجود این، شاعر به آینده امیدوار است و از مرگ به عنوان پایان‌دهنده رنج‌ها یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، موضوعاتی مانند مرگ، رنج و امید ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل ۳۱۳

صد دشنه بر دل می‌خورم وز خویش پنهان می‌کنم
جان گریه بر من می‌کند من خنده بر جان می‌کنم

خون قطره قطره می‌چکد تا اشک نومیدی شود
وز آه سرد اندر جگر آن قطره پیکان می‌کنم

دست غم اندر جیب جان پای نشاط اندر چمن
پیراهنم سد چاک و من گل در گریبان می‌کنم

گلخن فروز حسرتم گرد آورد خاشاک غم
بی درد پندارد که من گشت گلستان می‌کنم

غم هم به تنگ آمد ولی قفلست دایم بر درش
این خانهٔ تنگی که من او را به زندان می‌کنم

امروز یا فردا اجل دشواری غم می‌برد
وحشی دو روزی صبر کن کار تو آسان می‌کنم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۱۲
گوهر بعدی:غزل ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.