هوش مصنوعی: این شعر از مولانا جلال‌الدین بلخی است که به موضوعاتی مانند کمک به ضعفا، بخشش، تقاضا از خداوند، دوری از احمقان، وحدت وجود و مدارا با دیگران پرداخته است. شاعر از مخاطب می‌خواهد که به نیازمندان کمک کند، از خداوند درخواست‌های خود را بطلبد و از افراد نادان دوری کند. همچنین، تأکید بر وحدت وجود و لزوم مدارا با دیگران از دیگر مضامین این شعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد و درک آن‌ها نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات عرفانی دارد.

شمارهٔ ۷۸

ای قوی پنجه که بازوی تواناست تو را
دست گیر از ضعفا پای چو برخاست تو را

کن مهیا ز وفا خواسته‌ی محرومان
ای که ناخواسته هر چیز مهیاست تو را

جرعه‌ای هم به حریفان تهی کاسه ببخش
ای که پُر می قدح و ساغر و میناست تو را

ای به هر دایره پرگار صفت سرگردان
بشنو این نکته که آن حل معماست تو را

حاجت خویش به محتاج دگر عرضه مکن
از خداوند طلب هر چه تقاضاست تو را

دوش پیر خردم گفت ز احمق بگریز
گرچه در موعظه انفاس مسیحاست تو را

بی دلیلت نشود ره سر مویی نزدیک
گرچه هر مو قدم بایده پیماست تو را

سوی معراج وصالت نبود بال عروج
تا ز قید من و ما سلسله برپاست تو را

چون طبایع به تفاوت شده ایجاد صغیر
مصلحت با همه کس رفق و مداراست تو را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.