هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به ستایش معشوق و توصیف احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از عشق، بوسه، زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق آن بر روح و جان خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند کشف راز هستی و نیستی و مقایسه‌هایی با شخصیت‌های تاریخی مانند محمود و ایاز دارد. در پایان، شاعر به دنبال چاره‌جویی از علی(ع) برای رهایی از درد عشق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات تاریخی و ادبی نیاز به دانش پیشینه دارد که معمولاً در این سن کسب می‌شود.

شمارهٔ ۲۳۱

دل آنچه داشت در بر دلبر نیاز کرد
نازم به همتش که مرا سرفراز کرد

یک بوسه زان دو لعل بصد جان برابر است
الحق که جای داشت بما هر چه ناز کرد

نازم به نقطهٔ دهن او که بی سخن
از هست و نیست بر دل من کشف راز کرد

پر گشته است شهر ز دیوانه آن پری
گوئی گره ز سلسلهٔ زلف باز کرد

عاشق به کار خویش دمی وا نمی‌رسد
محمود عمر خود همه صرف ایاز کرد

بر یاد چشم و ابروی دلدار بود و بس
عارف اگر که خورد می ‌و گر نماز کرد

زاهد ز من همی دل و دین خواهد این گدا
بنگر که دست در بر مفلس دراز کرد

رو چاره جوی ای دل بیچاره از علی
بایست چاره را طلب از چاره ساز کرد

شاهی که داد بندگی خود چو بر صغیر
یکباره‌اش ز هر دو جهان بی نیاز کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.