هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق و اشتیاق شاعر به معشوقه‌ای با زلف پرشکن و سیمتن سخن می‌گوید. شاعر از دل‌بستگی، غم‌های عاشقانه، و مقایسه‌های زیبا مانند لاله و سرو استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند نیستی و عافیت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۳۳

دلم نظر سوی آن زلف پرشکن دارد
بلی غریب نظر جانب وطن دارد

بتی که نیست مرا غیر او دگر یاری
هزار عاشق دیگر به غیر من دارد

ز خاک بهر چه با داغ سر زند لاله
بدل نه گر غم آن سرو سیمتن دارد

از آن خوش است بتنگی دلم که اینحالت
بیادگار از آن غنچهٔ دهن دارد

زمن گریخت دل و رفت در چه ذقنش
بحیرتم که چه اندر چه ذقن دارد

روا بود که بپوشد چو من نظر ز چمن
کسی که بر گل رویش نظر چو من دارد

ز خاک ره بت من دارد آن کرامت ها
که عیسی از لب و یوسف ز پیرهن دارد

ز عشق من شده حسن تو شهره در عالم
که شهرت اینهمه شیرین ز کوهکن دارد

ز نیستی بطلب‌ام ن و عافیت آری
چه باک رهرو مفلس ز راهزن دارد

زنی شنید صغیر آنچه بایدش واعظ
دگر چگونه ترا گوش بر سخن دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.