هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا بر اهمیت عشق و ارتباط با معشوق (خداوند) تأکید دارد و بیان می‌کند که تنها در این وصل است که انسان به آرامش و رهایی از غم و شادی‌های دنیوی می‌رسد. همچنین، از زهد خشک و بی‌معنویت انتقاد کرده و عشق را تنها راه رسیدن به حقیقت می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و نیاز به درک فلسفی از عشق الهی و رابطه انسان با خداوند، این شعر را برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب می‌سازد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۸۷

بی دوست دست می‌ندهد بهر ما نشاط
الا به وصل دوست نداریم انبساط

هر دم که با حبیب نشینیم فارغیم
از خوف و ‌امن و راحت و محنت غم و نشاط

آن کس که کرد طی ره باریک عشق را
گو شاد باش زانکه گذر کردی از صراط

مربوط شد به عالم انسانیت یقین
با اهل عشق یافت هر آن کس که ارتباط

زاهد مگو فسانه که بیزار شد دلم
غیر از حدیث عشق ز هر گونه اختلاط

ای آن که آرزوی سلیمانیت بود
برگو که در کجاست سلیمان چه شد بساط

در آرزوی منزل مقصود سوختیم
خرم دمی که رخت ببندیم زی رباط

سوی خدا گریخت صغیر از خودی بلی
جز بر محیط رو به کجا آورد محاط
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.