هوش مصنوعی: درویشی با تمهید، قلیان خود را به مرید داد و از او خواست کمی آتش از دوزخ بر روی آن بگذارد. مرید این کار را انجام داد و پس از بازگشت، تجربه خود از دوزخ را شرح داد: در دوزخ آتش هیزم و ذغال نبود و هیچ‌کس آتشی نمی‌افروخت، بلکه هر کسی از آتش درون خود می‌سوخت.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۵ - حکایت

داد درویشی از ره تمهید
سر قلیان خویش را به مرید

گفت از دوزخ ای نکو کردار
قدری آتش بروی آن بگذار

بگرفت و ببرد و باز آورد
عقد گوهر ز درج راز آورد

گفت در دوزخ آنچه گردیدم
درکات جحیم را دیدم

آتش هیزم و ذغال نبود
اخگری بهر انتقال نبود

هیچکس آتشی نمی‌افروخت
ز آتش خویش هر کسی می‌سوخت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴ - حکایت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶ - نصیحت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.