هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و اندوه شاعر از دست دادن فردی با فضیلت و ادب می‌پردازد. شاعر از درد فراق و نبودن آن فرد سخن می‌گوید و او را به‌عنوان شخصی دانا، سخنور و قانع توصیف می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به تأثیر ادبی و معنوی آن فرد دارد و از شعرهای نغز و ماندگارش یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی ممکن است برای کودکان قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۹۱ - تاریخ فوت شاعر شیرین سخن مرحوم رنجی

رفت از کفم مصاحب با جان برابری
دانا دلی لطیفه سرائی سخنوری

میگیریم از فشار غم اندوز عقده‌ئی
میسوزم از شرار جگر سوز آذری

مستغرق است زورق صبرم ببحر غم
چون کشتی شکستهٔ بگسسته لنگری

حال مرا بمرگ تو ای رنجی عزیز
داند کسی که رفته ز دستش برادری

گویند دل بمهر رفیق دگر به بند
در من دلی نمانده که بندم بدیگری

با این همه چه چاره توانم که بنده را
تدبیر نیست در بر ‌امر مقدری

صد حیف از آن وجود سراپا ادب که بود
فضل مجسمی و کمال مصوری

او را بگاه نطق و بیان هرکه دید گفت
از صائب و کلیم عیان گشته مظهری

مدح کسی نگفت ز روی طمع که بود
قانع بدسترنجی و رزق مقرری

پیموده راه حق و بمقصد رسید و گشت
واصل بحق که همچو علی داشت رهبری

زو ماند شعر نغز فراوان و هریکی
رخشان در آسمان ادب همچو اختری

رفت و صغیر از پی تاریخ وی سرود
رنجی چو رفت مانده ز او گنج گوهری
۱۳۸۰
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰ - تاریخ جنگ بین‌الملل دوم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲ - تاریخ مدرسه مرحوم حجته در قم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.