هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و جدایی از اوست. شاعر از غم هجران می‌نالد، اما در عین حال به امید وصال و آرامش جان است. او از جذبه‌ی عشق و شوق دیدار معشوق سخن می‌گوید و از تلخی هجران شکایت دارد. در نهایت، شاعر به پذیرش تقدیر و رهایی از غم‌های دنیوی می‌اندیشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به کار رفته نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۲

دمی که دل تپد، از غم امان دهد ما را
نوید آمدن دلستان دهد ما را

برد چو جذبه شوقم، چه حاجت است به آن
که محرمی سر کویش نشان دهد ما را

دلا بنوش می هجر و تلخکام مباش
که بدگمان، قدح امتحان دهد ما را

خوش آنکه حرف تو گوییم و چون تو پیش آیی
کسی حدیث دگر بر زبان دهد ما را

برد چو نام تو قاصد، حسد بریم، وگر
نوید وصل تو آرام جان دهد مارا

به هجر و وصل چو بی غم شدم، کاش اجل
فراغتی زغم این و آن دهد ما را

ز چنگ هجر و اجل، کی بریم جان میلی
کشد فراق، اجل گر امان دهد ما را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.