هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد عشق و رنجهای ناشی از آن میگوید. او احساس میکند که غم و عشق او را مانند صیدی بیپناه به خاک و خون میکشد، و زنجیر زلف معشوق او را به جنون میکشاند. همچنین، از خواری و تحقیر در برابر رقیب و فسونهای معشوق سخن میگوید که او را در تنگنای غم گرفتار کرده است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و جنون ناشی از عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۴
در پا غمت چو صید زبون میکشد مرا
میافکند به خاک و به خون میکشد مرا
ما خون گرفتهایم و دمادم به زور دست
درپای تیغ، بخت زبون میکشد مرا
زنجیر زلف او اگر این است، عاقبت
سودای عاشقی به جنون میکشد مرا
خواری به آن رسیده که بی گفت او، رقیب
از بزم همچو شحنه برون میکشد مرا
میلی لب فسونگر افسانهساز یار
در تنگنای غم به فسون میکشد مرا
میافکند به خاک و به خون میکشد مرا
ما خون گرفتهایم و دمادم به زور دست
درپای تیغ، بخت زبون میکشد مرا
زنجیر زلف او اگر این است، عاقبت
سودای عاشقی به جنون میکشد مرا
خواری به آن رسیده که بی گفت او، رقیب
از بزم همچو شحنه برون میکشد مرا
میلی لب فسونگر افسانهساز یار
در تنگنای غم به فسون میکشد مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.