هوش مصنوعی: شاعر از رنج‌های عاطفی و احساس شرمندگی ناشی از رابطه‌اش با یار خود می‌گوید. او از بی‌قراری، درماندگی و غم خود سخن می‌گوید و احساس می‌کند در دام عشقی نافرجام گرفتار شده است. با وجود درد و رنج، هنوز به یار خود وابسته است و از این تناقض رنج می‌برد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی پیچیده مانند رنج عشق، درماندگی و تناقض‌های احساسی است که درک آن‌ها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، لحن غمگین و عمیق شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۶۹

از بس که دایم بی‌گنه آزرده‌ام از یار خود
شرمندگیها می‌کشم، پیش نصیحت‌کار خود

صد بار اگر افسون کنم، شور جنون افزون کنم
یارب چه سازم چون کنم،‌ درمانده‌ام در کار خود

فارغ ز ذوق محفلم، وز ساز عشرت غافلم
در گوشه غم خوشدلم، با ناله‌های زار خود

دانسته از حالم بتر، هر روز از روز دگر
از ذوق این، هر دم خبر می‌پرسد از بیمار خود

مستی که دارم والهم، در پای او گر جان دهم
صد منت دیگر نهم، بر جان منت‌دار خود

دل از من آن آشوب جان، برد و پی دفع گمان
گه دوستم با دشمنان، گه یار با اغیار خود

در بزم‌سازی دم‌به‌دم، بی‌تابم از داغ ستم
پیش تو باید بودنم، شرمنده از اطوار خود

گم شد دل پر آرزو، من در‌به‌در در جست‌وجو
میلی بیا بگذر ازو، دیگر مکن آزار خود
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.