۹۲ بار خوانده شده
با آنکه آزموده ترا دردمند تو
هر دم فریب میخورد از زهرخند تو
باشد هم از فریب محبت که افکند
خود را به دست و پای اسیران، کمند تو
از بس که میکشند ز هر سو کمند شوق
در هیچجا قرار ندارد سمند تو
از شرم، سر به پیش فکندیّ و بیخبر
نتوان گرفت دامن سرو بلند تو
مشکل شود به اینهمه خواریّ و ناکسی
میلی پسند خاطر مشکلپسند تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هر دم فریب میخورد از زهرخند تو
باشد هم از فریب محبت که افکند
خود را به دست و پای اسیران، کمند تو
از بس که میکشند ز هر سو کمند شوق
در هیچجا قرار ندارد سمند تو
از شرم، سر به پیش فکندیّ و بیخبر
نتوان گرفت دامن سرو بلند تو
مشکل شود به اینهمه خواریّ و ناکسی
میلی پسند خاطر مشکلپسند تو
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.